DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> سَــــــنـگر <$BlogRSDUrl$>

سَــــــنـگر
 

جمعه، مهر ۰۷، ۱۳۸۵


امام زمان در لندن ظهور کرد!!! تکبير. 



شاه آمد و ماه آمد
خورشيد ز راه آمد
با جت خداپيمــــا
خوش از ته چاه آمد!

بعرض مومنين و مومنات بايد برسانم که تمثال بی مثال آقا را در اينجا آورده بودم ، يکی از امت هميشه در صحنه برقی ( با ايميبل) ياآوری کرد که اين عکس کپی رايت دارد و من بدون اجازه آن را چاپ کرده ام و .... اين که خلاصه ديگه الان مثل عصر غيبت نيست که هرکه هرکاری خواست بتواند بکند. ماهم عکس را از ترس برداشتيم اما آنها که مايلند می توانند در اين عکس را در گالری بيت امام
در اين آدرس مبارکه رويت کنند. التماس دعا.



بالاخره آمد. امام زمان را می گويم. حضرت در اولين جمعه ماه رمضان در لندن ظهور کرد و چشم مردم شهيد پرور لندن را به جمال ِ بی مثال خودش منور کرد. بفرما، اين هم عکسش. مثل شاخ شمشاد، به کوری چشم کفار و اجانب و ضد انقلاب نشسته است و بروبر همه را نگاه می کند. سطر اول تابلوی بالای سرش هم نوشته است؛ " الداعی الاجل سيدنا محمد برهان الدين، امام زمان. "

تکبير.


البته قرار بود که از ته چاه جمکران بيرون بيايد اما انگار مصلحت نبود که حضرت بيش از اين در آنچاه بماند. خُب، بن لادن هم در غاز زندگی می کند، آنوقت امام رافضيان در آن چاه نمور؟ نه، درست نبود. اما چرا ظهور در لندن؟ نکند می خواهيد بگوييد که اينم نعوذ بالله کار انگليسيهاست! اگر عقيده تان اين است، با تمام احترامات فائقه ای که برايتان قائلم، دعا می کنم که خدا رويتان را سياه کند. خُب، لابد مصلحت الهی در کار بود ه است. البته جای تعجب که ندارد. دارلبلد ِ لندن از دير بار دارالعلما بوده است و چه علمای اعلامی که حتی برای عمل بواسير هم که شده، به اين شهر سفر نکرده اند. همين آيت الله سيستانی آخرينشان بود. اصلاٌ چرا راه دور برويم؟ مگر آقای خاتمی خودمان به تازگی به آمريکا نرفت؟

آمده است تا جهان را پر از عدل و داد کند. آمده است تا گرگ و ميش با هم چرا کنند. البته قرار بود سينمای فردين و بطری های پپسی را هم به تساوی بين مردم تقسيم کند، اما گويا هم اموال مرحوم فردين و هم کارخانه پپسی در مصادره بنياد مستضعفان است. البته قرار بود وقتی که می آيد کُلی بزن و بکُش راه بيندازد و دمار از روزگار کفار در بياورد، اما گويا از بزن بزن خبری نيست! بعضی از مومنينی که اين روزها فوج فوج خدمت آقا می رسند، دلسرد برمی گردند. چندی تايی می گفتد که ما يواشکی با خودمان چاقو و پنجه بوکس و پاشنه کش هم برده بوديم که اگر حضرت فی البداهه حکم جهاد دهد، دست بکار بشيم، اما ديديم که نه خير، ايشان نه تنها قصد کُشت و کشتار ندارد، بلکه خيلی هم از لند ن خوشش آمده است و بر تخت امامت تکيه زده است و بالای سرش هم نوشته است که؛ " اينجا مثل خونه خودم." الله اگبر! آخه چه مصلحتی می تواند در کار باشد. چرا حضرت عتبات عاليات را ول کرده است و به در بلاد کفر ظهور کرده است؟ خدا داناست.

البته شايد حضرت هم مثل امت، از کشورهای اسلامی دل بريده است و اول می خواهد اروپا را پر از عدل و داد کند؟ شايد. شايد هم برای عمل جراجی آمده است؟ خدا نکند. نه.
من حدس می زنم که جواب جلوی رويمان است. يکبار ديگر خوب به تمثال بی مثالش نگاه کنيد. زير پايش چند تا شال مخمل آويخنه اند. اين يعنی چه؟ انقلاب مخملين. حضرت آمده است تا انقلاب مخملين اسلامی از دل اروپا راه بيندازد. الله اکبر. بعضی ها اين مسئله را درباره سفر خاتمی به امريکا می گفتند. اما نه، کسی خاتمی را داخل آدم نمی داند. اين کار خود آقاست.

تکبير.


ارسال یک نظر

پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۵


Google 


نخست از او ربودم دل، سپس جا دردلش کردم
سپس تر هم ز روی کنجکاوی گوگلش کردم
چه گويم با که گويم راز ِاين دلدار ِبی ناموس
که آن ساعت که رفتم گوگلش کردم، ولش کردم


ارسال یک نظر

یکشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۵


ممل آمريکـــايی و انقلاب مخملــين 


سفر آقای خاتمی به امريکا واکنشهای زيادی برانگيخته است. برخی با اشاره به قيافه شيک و پيک و کول خاتمی با آن خط و خال ِ ريش ِ رعنا و عبای ايف سن لوران ِ و عمامه هشت پيچ و نعلين آديداس، به او لقب؛ "ممد سوسول" داده اند. برخی ديگر با توجه به نقش تاريخی ی اين سفر، عنوان "ممل امريکايی" را برای اين سيد خندان مناسب تر دانسته اند. خلاصه که در اين چند روزه، بقول امروزیها، گمانه زنی های بسياری درباره اهداف ِاين سفرشده است، يکی گفته است اين سفر سياسيست. ديگری نوشته است نه خير، عباد يست. سومی گفته است نخوديست. حتی گفته شده است که آقای خاتمی بدعوت محمد علی کلی برای جاری کردن صيغه عقد دختر کلی به امرپکا رفته است.

به نظر من ايشان نه برای گشودن باب مذاکره با دولت امريکا آمده است و نه جاده صاف کن جمهوری اسلامی است. نه، اينها همه شايعات ضد انقلاب است. هدف ِاين سفر را بايد در سخنرانی های سيد دنبال کرد. ايشان در همه سخنرانی هايش از ورشکستگی فرهنگ غربی و و خالی بودن آن از معنويت سخن گفته است و بلافاصله همه غربی ها را به رو آوردن به اسلام دعوت کرده است. اين دعوت ممکن است که برای پناهندگان ايرانی ضد حال باشد اما برای امريکاييها آنقدر موثر بوده که آقای بوش هم گفته است که مواضع آقای خاتمی، توجه مرا به اسلام جلب کرده است! ما را باش که فکر می کرديم ايشان تاکنون به چيزی جز اسلام توجه نداشته اند.

گويا چند تن از کفارامريکایی که در کليساهای گوناگون از محضر سيد، فيض برده اند، فی المجلس اسلام آورده اند و اشهدشان را خوانده اند. آقای خاتمی هم فی البداهه دست تو جيبب خودش کرده است و يک کليد بهشت به انضمام بليط رفت و برگشت ِ خانه خدا را از سوی بيت رهبری به آنان عطا کرده است. اين مجالس روحانی با شعار ِ " راه قدس از جانب کاليفرنيا می گذرد"، به پايان رسيده است. ظريفی يادآوری می کرد که توايران وقتی از کسی می خواهند اشهدش را بخواند، بلافاصله به دارش می زنند، اما اينجا جايزه هم بش می دهند! اسلام هم اسلام آمريکايی.

يکی از همين تازه مسلمانان درمجله شيکاگو ويکلی در مقاله ای بنام " چرا مسلمان شدم؟" نوشته است که از سخنرانی د َ ت گای،( آقای خاتمی) در کليسا چرتم گرفت. بخانه که برگشتم روی مبل دراز کشيدم که چرتکی بزنم که در عالم خواب يک "سيمی لار گای" ( آقا امام زمان)، بخوابم آمد و برويم لبخند زد. اولش فکر کرد م يکی از همين عربهای آب حوضی مزاحم است که در شيکاگو فراوانند، برای همين زياد تحويلش نگرفتم و زبانم لال، يک فحشی هم بش دادم. بعد ديدم آقا دست وردار نيست و دست که به من کشيد همه جايم نورباران شد. متوجه شدم که اين از اوناش نيست. بعد با انگليسی فصيج عربی پرسيد؛

- وات ايز يور نام.
- گفتم؛ Sue,…Sue Diner.
- فرمود احسنت، من تو را "سُميه"، نامگذاری می کنم.....سميه ديانت.

سميه ديانت در پايان مقاله اش نتيجه گيری کرده است که؛ " چرا آنطور که پرزيدنت بوش ادعا می کند، دولت امريکا بايد برای حمايت از اسلام و مسلمين هزاران فرسخ راه به عراق و افغانستان برود و ميلياردها دلار خرج و مخارج رو دست ما بگذارد. بهتر نيست بجای اين همه خرج، در همين امريکا يک جمهوری اسلامی ايران بپا کند؟ آخر کاسه صبر انقلابی ِ ملت شهيد پرور امريکا هم حد و اندازه ای دارد."

با توجه به ادله بالا، به نظر من آقای خاتمی با حکم حکومتی برای راه انداختن يک انقلاب مخملين اسلامی به امريکا آمده است. همه گفته هايش در اين سفر را بخوانيد تا ببينيد که هيچ هدف ديگری نمی تواند در کار باشد. بله، خوديها اين را خوب می دانند و غير خوديها و نخوديها را هم خوب بجان هم می اندازند.

ناظران سياسی از هم اکنون با اشاره انگشت، روزی را نشان می دهند که مجسمه مخملی آقای خاتمی در ميدان انقلاب مخملی نيويورک رو کول ابراهام لينکلن سوار خواهد بود.


ارسال یک نظر


پســتو:



دوســتان:

اصغرآقا
عبدالقادر بلــوچ
لقمانعلی گزارشگر