DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> سَــــــنـگر <$BlogRSDUrl$>

سَــــــنـگر
 

یکشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹


ارشــاد ِ اســـــلامی 


مسئول مميزی رو به نويسند ه کرد و گفت؛ "البته کتاب شما بسيار متين و علميه و عيب و ايراد چندانی نداره. اما خُب، بی عيب فقط ذات اقدس احديت است. همه ما ها بايد کاری بکنيم که پيش حضرت بقيته الله روسفيد باشيم." وی سپس مکثی کرد و دستی به ريش بزی ِ جو گندمی اش کشيد و ادامه داد؛ "بهتر است از عنوان کتاب شروع کنيم.... بـله؟

نويسنده گفت: حاج آقا، هر طور که شما صلاح بدونی.

حاجی – من فکر می کنم که اسم اين کتاب ِ شيرين و علمی زياد با رسم اش جوردر نمی آيد. منظورم را که می فهمی. شما هفته ها و شايد هم ماهها زحمت کشيده ايد و کتابی به اين خوبی نوشته ای، با اين همه آمار و ارقام خوب و متين. اما نامی را که برايش انتخاب کرده ای اندکی بيرون از اصول علمی است. " فيزويولوژی آلات تناسلی زن".

نويسنده: منظور شما را درست نمی فهمم حاج آقا. اشکال کار در کجاست.

حاجی: اشکال کار در اينجاست که فيزيولوژی اين مسائل را نمی شود همين طوری عريان و پوست کنده نوشت و چاپ کرد. خدای نکرده بعضی ها را گمراه می کند. اين عنوان بايد قدری ستر عورت بشود.

نويسنده: ستر عورت!؟ يعنی چه.

يعنی که بايد کاری کرد که عنوان کتاب شما هم سنگين و علمی باشد که باعث سربلندی شما بشود و هم خدای نکرده جوانان را گمراه نکند. مثلاً اگر بکنيم...." ناموس نسوان"، يا - من باب مثال- تغييرش بدهيم به؛ " اعضا و جوارح بقا" خيلی بهتر می شود. يعنی هم مفهموم را می رساند و هم علمی تر می شود.

نويسنده: ببخشيد حاج آقا، آخه اين کتاب يک کار ِ آکادميک است و برای دانشجويان رشته پزشکی نوشته شده و چيزی درباره نامو س و اينها توش نيست.

حاجی: مشکل کار هم همينه آقای دکتر. مشکل دانشگاههای امروزی هم همين است که با کمالات و معنويات بیگانه اند. انسان که فقط جمالات او نيست. کمالات هم هست. اصلاً انسان به کمالاتش زنده است. فکر اين غربيها از پيزيولوژی و اينها بلاتر نمی رود. ولی اسلام اول به کرامت انسانی فکر می کند. بعـــله ، به نظر من همان " ناموس نسوان" عنوان مناسبی است. البته "اعضا و جوارح بقا"، هم بد نيست. در طب الرضا هم مبحثی در همين مورد دارد.

نويسنده: حاج آقا، آخه...

حاجی: آخه، ماخه نداره. اينطوری به نظر ما بهتره. وامـــــا......چند تا نکته کوچيک ديگه هم هست مثل اين يکی. اين کلمه را هم بهتر است بکنيم " ته ران" يا " مجرای ِ پشت". اين يکی را هم بکن؛ "دامن."

نويسنده: آخه دامن که نميشه.... جمله بی معنی می شه. "دامن که از سلولهای خاصی ساخته شده است به دهانه رحم منتهی می شود! اين که نمی شه."

حاجی: ای بابا. خواننده عاقل باشه. ناسلامتی شما اين کناب را برای دانشجويان رشته پزشکی نوشته ای.

نويسنده: بله.

حاجی: خُب عزيزِ من اونا می فهمند که منظورشما چيه. نعوذوبالله. پناه می بريم به خدا.

نويسنده: ولی حاج آقا، اين باعث بدفهمی می شه. مثلاً در اين جمله اگر بگوييم که: دامن را با آب گرم و صابون بشوييد و سپس پماد را دور تا دور دهانه آن بماليد. اين کار را سه بار در روز......!؟!؟

حاجی: خُب، بهتر است بگوييم زير ِ دامن. دانشجوست خر که نيست. می فهمد يعنی چه. اما مشکل اصلی من با اين عکسهای قبل و دبر است. مرد حسابی، واقعاً فکر می کنی می شود اين عکسها را در اين کتاب چاپ کرد و در دسترس دانشجويان مسلمان گذاشت. خيلی از اين دانشجويان خواهران و برادران شهدا هستند. خونشان با ديدن اين عکسها به جوش می آيد. همه اين عکسها را بايد با حجاب کامل می گرفتی. با اين عکسها - بالاتر از خطر - عنوان مناسب تری برای کتاب شما می تواند باشد. صد رحمت به انقلاب مخملمين.

نويسنده: حاج آقا، فيزيولوژی را که نمی شود زير چادرنشان داد. هدف در اينجا نشان دادن بافت ماهيچه هاست.

حاجی: نه دکتر جان، اينها مايه معصيت می شود. اين کلمه را هم که من اصلاً نمی فهمم يعنی چه. "مموگرافی پستان".

نويسنده: يعنی عکسبردرای از پستان برای شناسايی غده های آن.

حاجی: خُب، پس بهتر است بجای ممه و پستان که در ادبيات اسلامی مستهجن است، بنويسيم؛ "عکسبرداری سينه". وامـــــــــا، اين سوراخ را هم بايد يه جور ديگه کرد.

نويسنده: حاج آقا اين جوری که نميشه! تاپولوژی پستان کجا و سينه کجا؟

حاجی: چرا نمی شه آقای دکتر، همه چی شدنيه. همين ديروز ما اين کار را در يک کتاب شعر کرديم. نوشته بود، " نه شير داره، نه پستون" گفتم بکن؛ " نه شير داره، نه سينه". گفت آخه قافيه اش خراب می شه. گفتيم اونم درستش می کنيم. آخرش شد؛ " نه شير داره نه سينه - گاوشو بردند مدينه".


ارسال یک نظر
Comments:
salam dooste aziz , matlabetoon foqolade bood , lezat akmal ra az khandane matlabe shoma bordim, vaqean bayad in dastane tavanmand to taala gereft :D , ali boooooooooooooooood !!!!
 
ارسال یک نظر


پســتو:



دوســتان:

اصغرآقا
عبدالقادر بلــوچ
لقمانعلی گزارشگر