DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> سَــــــنـگر <$BlogRSDUrl$>

سَــــــنـگر
 

دوشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۹



معاشران گره از زلف يار باز کنيد
(حافظ)
..............................


معاشری گره از زلف يار باز نمود
و ساز ديگری از آ ن به بعد ساز نمود

هر آنچه را که به ما گفته بود، زد زيرش
هرآن که را که نبودی خودی دراز نمود

هرآنکه گفت و نوشت از هرآنچه زشت و پلشت
روانه اش بسوی جاده هراز نمود

ولی هرآن که بدو سر سپرد و بيعت کرد
به حج روانه ورا عازم حجاز نمود

و هرچه قاری وآخوند بود در گيتی
زدوره گردی بيهوده بی نياز نمود

به انقلاب و به رويای ملتی شاشيد
وان يکاد، سپس خواند و برفراز نمود

چو کينک کونگ به قهقاه خنده ای سرداد
ونيش تا به بناگوش خويش باز نمود

به جای شاه نشست و بجای شاه چنو
حراج کشور و ناموس و نفت وگاز نمود

هرآنچه را که نمی بايدش نمايد، کرد
وليک زآنچه که می باست، احتزاز نمود

بنام مردمی و عدل و آرمانخواهی
دريغ، رونق بازار حرص و آز نمود

خرافه بود و خريت هر آنچه در سر داشت
دروغ بود هر آن کو برآن نماز نمود

معاشران ز سر يار دست برداريد
معاشری گره از زلف يار باز نمود


ارسال یک نظر


پســتو:



دوســتان:

اصغرآقا
عبدالقادر بلــوچ
لقمانعلی گزارشگر