|
"يا علی"، گفتيم و...... کار آغاز شد دکمه ها و زيپ هامان باز شد
هر چه در اطراف و در اکناف بود زنده شد، با ساز دل همساز شد
لب فرو بستيم و اندر هم شديم عشق با دست و بغل ابراز شد
زندگی روی دگر برمانمود در هوای دل شلنگ انداز شد
با نگاه و بوسه و دست و بغل موسم کنکاش و کشف راز شد
پوست را بر پوست ساييديم و عشق حال شد، نه؛ بال شد، پرواز شد
چون اورانيوم، غنی شد زندگی گام سنگين زمان، آواز شد
شيرجه رفتيم در دريای عشق غُرش ِخون و عصب، اعجاز شد
شد لبالب از گل و بلبل زمين هرجهنم دره ای شيراز شد
زندگی شيرين شد و دنيا بهشت هر چه در اطراف بودم، ناز شد
واقعاً که عشقبازی عالی است زندگی بی عشق خرحمالی است
|
|
پســتو:
دوســتان:
اصغرآقا
عبدالقادر بلــوچ
لقمانعلی گزارشگر
|