دهانت را ...... سرويس می کننند
مبادا که گفته باشی: "الله اکبر"
دلت را .. .....
نه، شکم ات را سفره می کنند
مبادا يا حسينی، مير حسينی، چيزی در آن.....
روزگار عجيبیست واقعاً
آخوندها از"يا حسين" و ميرجسين هراسانند
سبزه قبا را با توپ می زنند
تا از دکه سبزی فروشی نسق بگيرند
ای علی ِ مرتضی
با شال سبزت چه می کنی؟
اينک گزمگانند
در کمين سبزه بر سفره هفت سين
و توطئه سبز سيزده بدر
آن كه بر در میكوبد شباهنگام
به كشتن تو آمده است، نه ميرحسين
روزگار عجبيبی ست واقعاً
آخوندها از از اسلام هراسانند