DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> سَــــــنـگر <$BlogRSDUrl$>

سَــــــنـگر
 

سه‌شنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۳


داستان الماس ايرانی و سفر شيخ کويت به ايالات متحده 


ما در زبان فارسى واژه بسيار قشنگى داريم، يعنى داشته ايم بنام " ماس". امروز از هركس معنى آن را بپرسى خيلى كه زور بزند، شايد بگويد: يعنى مادر ِ دوغ. ولى وقتى دسته عربى آن را برآن مى گذاری، مى بينى كه چقدر واژه آشنايى است. خلاصه اين واژه مظلوم را عربها برداشتند و يك "ال" جلوى آن گذاشتند و دوباره آن را به كشور ما صادر كردند و شد "الماس

بى چاره يزد گرد حق داشت که هنگامی که سعد وقاص با زور، دست زيب را از دست دخترش شاهدخت در آورده بود و اصرارداشت که نام آن را بداند، يزد گرد به دخترش نهيب زد که: نگو. سعد وقاص خيال کرد که نام فارسی دست زيب، " نگو" است. از آن تاريخ به بعد، اعراب ، دست زيب را النگو می خوانند. بيچاره ها و از آنها بيچاره تر خودِ ما که نام اصلی آن را نهاده و النگو را از عربها گرفته ايم. راستی که ما درباب تاريخ و زبان و هم تاريخ زبان، از بيخ عرب ايم

البته تازگيها هموطنان عزيزى كه سرمايه هايشان را از كشور خارج مى كنند، دوباره ا ين واژه را به كشورهاى حاشيه خليج صادر كرده اند و اين روزها "الالماس الايرانى" در بازارهاى زرگران كشورهاى عربى بسيار معروف است . زنان شيوخ عرب نيز "الا لنگوی العجمی"، بدست می کنند. امان از دست كارهاى كى (بدون ال) بعضى از اين عربهاى دنگ

صحبت از اعراب شد، بد ندانستيم كه شعرى را كه براى شيخ كويت سروده بوديم، در اينجا بياوريم. اين شعر بمناسبت سفر شيخ و عيالات متحده او به ايالات متحده سروده شده است و ديدن شيخ در ميان خيل عظيمى از عيالات خود در امريكا، الهام بخش ما بوده است. راستش اين قطعه قرار بود كه در بخش، " درباب مشاهير"، آورده شود اما اينجا هم بى مناسبت نيست

اى شيخ ِ كويت، خاك عالم به سرت
دانى كه نموده اند كفار خرت ؟

دانى كه فرنگيان ِ لامذهب ِ دون
از بهر چه آورند اندر سفرت ؟

دانم فى الفور خويش را مى كُشتى
گر بود كمى ديده عبرت نگرت

چون نيست، عيالات بسى متحده
آورده اى و نشانده اى دور و برت

" ترسم نرسى به كعبه اى اعرابى"
گر نق بزنند ا ين زنان برجگرت

گفتى پدرت نيز چنان زيست كه تو
صد لعن به روح ِ پدر ِ بى پدرت

بايد كه تو را در ملاء عام برند
آنگاه كنند با دُرشتى دمرت

تا دسته فروكنند در ماتحتت
آن خنجر را كه بسته اى بركمرت

به اميد آنروز، حتى اگر صدام حسين هم ديگرنباشد


ارسال یک نظر
Comments:
اتهام ارتداد به مجتبی سمیعی نژاد (مدیار)
آقای سیف زاده وکیل مدیار (مجتبی سمیعی نژاد) در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است که مدیار را به ارتداد متهم کرده اند. همگی حکم چنین اتهامی را می دانیم پس منتظر چه هستیم؟ می خواهیم اجازه بدهیم که رژیم قتل عام های سالهای 60 را دوباره شروع کنید؟
این مساله شوخی بردارد نیست اینکه آقایان می نشینند در کانادا و حکم صادر می کنند باید بدانند که ما همه را در این مساله مسئول می دانیم. این یک وظیفه انسانی است بازی و شوخی بردارد نیست حکم ارتداد برای چی برای نوشته های یک جوان پر شور که چیزی بجز آزادی و سربلندی ملتش را نمی خواهد؟؟

وجدان خود را قاضی کنید آیا اگر حکومت آخوندی موفق شد در برابر سکوت ما دست به چنین عمل زشتی بزند دیگر قادر خواهیم بود در مقابل آیینه خود را نگاه کنیم.
این یک مساله شخصی نیست که عده ای مدیار را پسرخاله من یا ما بخوانند و شانه خود را از زیر بار چنین مسئولیتی خالی کنند.

من دست التماس به طرف همگی دراز می کنم و همزمان به همه هشدار می دهم این شتری است که جلو خانه همه ما خواهد خوابید دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد پس بیایید متحد و یک پارچه دست در دست هم این دد منشی رژیم را پاسخ بدهیم.


hasanagha
 
ارسال یک نظر


پســتو:



دوســتان:

اصغرآقا
عبدالقادر بلــوچ
لقمانعلی گزارشگر