DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> سَــــــنـگر <$BlogRSDUrl$>

سَــــــنـگر
 

دوشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۷


کفــــتار درمانی! 


آمد اما در نگاهش مهر انسانی نبود
آمد اما آن که می گفتند و می دانی نبود

گفته بودندش چه حالی داری اکنون، گفته بود:
" هيچ"، پيدا بود، او چيزيش ايرانی نبود

پيش تر زانکو بيايد کس نمی دانست کيست
هيچکس آگاه از اين غول بيــابانی نبــود

تا که آمد، شادی و آبادی از ايران گريخت
زندگی زان بعد جز سردرگريبانی نبود

آمد و گفت؛ آنچه که بايد بشه، بايد بشه
بعد از آن در مملکت جز تغزيت خوانی نبود

ناکس اول گفت برق و گاز مجانی، ولی
جزو ليست اش برق و نفت و گاز مجانی نبود

گفت از آزادی و استقلال و جمهوری، وليک
حاصلش جز جنگ و خونريزی و ويرانی نبود

بوق بود و باد می کردندش اندر مردگان
بيق بود و در جهان آدمی آنی نبود

انبيا و اوليا بودند اکنون جای خود
گرنبود اين بلبشو، گر اين مسلمانی نبود

ای دريغا، ای دريغا، کی چنين می شد که شد
گر به گيتی خر به اين فت و فراوانی نبود

آن چه با ما کرد آن کفتار پير بی پدر
در حقيقت هيچ جز کفــتار درمانی نبود


ارسال یک نظر


پســتو:



دوســتان:

اصغرآقا
عبدالقادر بلــوچ
لقمانعلی گزارشگر